همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی / چه زیان ترا که من هم برسم به آرزویی به کسی جمال خود را ننموده ای وبینم / همه جا به هر زبانی بود از تو گفتگویی همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار چنگی / من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی چه شود که راه یابد سوی آب تشنه کامی / چه شود که کام جوید زلب تو کام جویی شود اینکه از ترحم دمی ای سحاب رحمت / من خشک لب هم آخر زتو تر کنم گلویی بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت / سر خم می سلامت شکند اگر سبویی همه موسم تفرج به چمن روند وصحرا / تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی السلام علیک یا حجت‌بن‌الحسن المهدی «عجل الله تعالی فرجه الشریف»{-35-}{-35-}
2 امتیاز + / 0 امتیاز - 1390/06/25 - 11:12